زبانشناسی اجتماعی
فیروزه اصغری
چکیده
خشونت کلامی یکی از موضوعات اصلی در حوزه مطالعات زبانشناسی اجتماعی است. پژوهش کیفی حاضر به مطالعه ابعاد خشونت کلامی جنسیتمحور در محیط کار بر اساس دیدگاه کالپپر پرداخته است. مشارکتکنندگان در پژوهش کارکنان زن شاغل در ادارات شهر تهران هستند که بر اساس نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته ...
بیشتر
خشونت کلامی یکی از موضوعات اصلی در حوزه مطالعات زبانشناسی اجتماعی است. پژوهش کیفی حاضر به مطالعه ابعاد خشونت کلامی جنسیتمحور در محیط کار بر اساس دیدگاه کالپپر پرداخته است. مشارکتکنندگان در پژوهش کارکنان زن شاغل در ادارات شهر تهران هستند که بر اساس نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شدند و پس از مقولهبندی بر اساس نظریة اجتماعی شناختی کالپپر بهعنوان یک رویکرد پسامدرن مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشاندهنده اشکال متفاوتی از خشونت در قالب خشونت کلامی آشکار و پنهان است که توسط مردان به شکل تحقیر، توهین، شماتت، تهدید، لاس زدن و محبت کاذب خود را آشکار ساخته است. بر اساس یافتهها استفاده از خشونت کلامی توسط مردان هدفمند، تعمدی وآگاهانه و درک زنان از خشونت کلامی بیادبانه، خصمانه و آزاردهنده است. نجارب زنان در پژوهش حاضر نشان میدهد که خشونت کلامی جنسیتمحور در محیط کار، استفاده هدفمند و منفعتطلبانه مردان از کلیشههای جنسیتی برای تهدید و تخریب وجهه زنان، ، حفظ و ارتقای وجهه مردانه، کامیابی و منفعت جنسی و درعینحال منفعت شغلی در رقابت با زنان در محیط کار است. نتایج پژوهش نشان میدهد که «زبان» چگونه متأثر از هنجارهای اجتماعی و کلیشههای جنسیتی، بافت، احساسات و امیال فردی میتواند فراتر از ابزار ارتباطی به ابزاری هدفمند برای خشونت کلامی در محل کار تبدیل شود.
زبانشناسی اجتماعی
فیروزه اصغری
چکیده
ارتباط شهروند بهعنوان بیمار بالقوه با پزشک همواره از موضوعات موردتوجه محققان حوزههای مختلف بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه رابطه شهروند- پزشک در روایت ایرانی با داستان دشمنان چخوف در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی است. پژوهش با رویکردی کیفی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس مدل مربع ایدئولوژیک وندایک(2006c) انجام شده است. بر ...
بیشتر
ارتباط شهروند بهعنوان بیمار بالقوه با پزشک همواره از موضوعات موردتوجه محققان حوزههای مختلف بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه رابطه شهروند- پزشک در روایت ایرانی با داستان دشمنان چخوف در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی است. پژوهش با رویکردی کیفی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس مدل مربع ایدئولوژیک وندایک(2006c) انجام شده است. بر اساس یافتهها، استراتژی مورد استفاده در روایت شهروند ایرانی «تاکید بر مثبت ما» شامل مقوله های استعاره، دیگر نمایی منفی، قطببندی و تعمیم و استراتژی مورد استفاده چخوف در داستان دشمنان « تاکید بر مثبت ما» و « تاکید بر منفی دیگری» شامل مقوله های توصیف کنشگران، استعاره، دیگر نمایی منفی و خودنمایی مثبت است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که گفتمان حاکم بر هر دو پیکره زبانی با تکیه بر کارکرد ایدئولوژیک زبان اگرچه متاثر از زمینه اجتماعی مشترک، مشابه و در جهت تقویت گفتمان ضد قدرت و سلسله مراتب به منظور اقناع مخاطب بوده است اما در عین حال در مواردی بدلیل سوگیری نه تنها باعث مخدوش شدن حقیقت بلکه باعث ایجاد شکاف بین دو کنشگر اجتماعی (شهروند و پزشک) و تبدیل آنها به دشمنان یکدیگر شده است.